فقط من اینجوریم که بدترین زخمایی که از کسی میخورم زود یادم میشه یا همه اینجورین؟ راستی نه. فقط روزا یادم میشن. شبا همشون برای مرور و بارخوانی صف میکشن. *** امروز هشت هفتت تموم شد نینی کوچولویی که توی دلمی. «مامان» خیلی کلمه ی بزرگیه. من هنوز نمیخوام خودمو مامانت بدونم. آخه خیلیا مهرشون به دلم افتاد اما ناامیدم کردن تو چطور نینی مهربون؟ تو تا تهش با من یکرنگ میمونی؟ اصلا تو دوسداری من مامانت باشم؟ میدونی چند روز پیش استاد حسینی سرکلاس میگفت هیچ مادروپدری
امروز عصر رفتم خونه مامان. کسی درو باز نکرد. دیدم همسایه پرچم زده که بفرمایید روضه. پس احتمالا مامان رفته بود روضه. شاید بابا میبود اما خواب میبود یا اصلا مثل خیلی وقتا محل زنگ در نمیداد. خب اشکال نداشت خودم کلید داشتم انداختم و چیلیک. به به چه حیاطی! پر از خرت و پرتای بابا. اما خوشبو اما باصفا. زمینا و درختا همه خیس از برف. یه تپه برفم کنار باغچه زیر درخت بی برگ شاتوت. لونه ی یاکریما هم که مث همیشه اون کنج بین پنجره و در راهرو.
گاهی پر از حرفم برای نوشتن. گاهی خالی ام مثل الان. خوب نیست که حال آدم وابسته به حال بعضیا باشه. چند روز بود دلم به هوای دلم خیلی بی قرار بود. الان خوبم. الان آرومم. یه جاروسیخی و این رگ به رگ؟! نگم استغقرالله آبرومندانه تره. خوبه که دکترسیدی با یازده انداخت نه با پنج. دلم باشگاه بدنسازی میخواد. گاهی که دلم میخواد بره توی فاز ناشکری باخودم میگم نه نرو خیلیا حسرت همین زندگی تو رو دارن حتی. چقد ته دلم بدم میاد از بعضیا.
همیشه ایام امتحانات کارای مزخرف زیاد انجام میدم. دقیقا مثل الان. و هیچی جلودارم نمیشه. فکرای آشفته تو ذهنم میچرخن میچرخن میچرحن. همیشه من این چ ج ح خ رو اشتباه تایپ میکنم. خدایا چقد خوبن این روزات. چقد خوبه که فراغ بالی که دادی اجازه میده انقد به چیزای بی اهمیت فکر کنم. امروز حرم چقدر قشنگ بود. چقد دلم خواست برم نردیک با آقای مهربونیا خرف بزنم. چی میشد آدما در مورد کارای هم فوضولی نمیکردیم یا میفهمیدیم یه جمله یه سوال چقد ممکنه یکی رو به هم بریزه.

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آنچه خیریه ها با آن روبرو هستند فروشگاه اینترنتی ال سی کالا - عطر و ادکلن اورجینال موزیک099,آهنگ شاد جدید,آهنگ پرطرفدار,آهنگ قدیمی, پیش دبستانی بچه های ایران با محوریت آموزشهای محیط زیستی technologyinfo computer لپ لاین 2 اد